• 1 سال پیش

  • 3

  • 02:45
توضیحات

شهرۀ عاشقان شدم


غزل شمارهٔ ۱۴۱۰


تا که اسیر و عاشق آن صنم چو جان شدم

دیو نی‌ام پری نی‌ام از همه چون نهان شدم؟


برف بُدم گداختم تا که مرا زمین بخورد

تا همه دود دل شدم تا سوی آسمان شدم


نیستم از روان‌ها بر حذرم ز جان‌ها

جان نکند حذر ز جان چیست حذر چو جان شدم؟


آنک کسی گمان نبُرد رفت گمان من بدو  

تا که چنین به عاقبت بر سر آن گمان شدم


از سر بی‌خودی دلم داد گواهیی به دست

این دل من ز دست شد و آنچ بگفت آن شدم


این همه ناله‌های من نیست ز من همه از اوست!

کز مدد مِیِ لبش بی‌دل و بی‌زبان شدم


گفت چرا نهان کنی عشق مرا چو عاشقی؟

من ز برای این سخن شهرۀ عاشقان شدم


جان و جهان! ز عشق تو رفت ز دست کار من

من به جهان چه می کنم چونک از این جهان شدم؟


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads