• 1 سال پیش

  • 5

  • 02:00

غزل سی و دوم - ای مونس و غم‌گسارِعاشق

پانصد غزل - بخش سوم - صد غزل از دیوان غزلیات شمس
0
توضیحات

ای مونس و غم‌گسارِعاشق


غزل شمارهٔ ۱۳۰۷


ای مونس و غم‌گسارِعاشق

وی چشم و چراغ و یار عاشق


ای داروی فربهیّ و صحّت

از بهر تن نزار عاشق


ای رحمت و پادشاهی تو

بربوده دل و قرار عاشق


از جذب و کشیدن تو باشد

آن نالۀ زار زار عاشق


تعلیم و اشارت تو باشد

آن حیله گری و کار عاشق


از راه نمودن تو باشد

آن رفتن راهوار عاشق


ای بند تو دل‌گشای عاشق

وی پند تو گوشوار عاشق


دیراست که خواب شب نمانده‌‌ ست

در دیدۀ شرمسار عاشق


دیر است که زعفران برُسته‌‌ست

از چهرۀ لاله زار عاشق


دیر است کز آب‌های دیده

دریا کردی کنار عاشق


زین‌ها چه زیانش چون تو باشی

چاره‌ گر و غم‌گسارِ عاشق


صد گنج فروشی‌اش به دانگی

وان دانگ کنی نثار عاشق


بس کن که عنایتش بسنده است

بُرهان و سخن‌گزار عاشق


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads