• 1 سال پیش

  • 2

  • 03:50
توضیحات

 سِرّ عشق


غزل شمارۀ 405


هزار جهد بکردم که سِرّ عشق بپوشم

نبود بر سر آتش میسّرم که نجوشم


به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم

شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم


حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم


مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی

که من قرارندارم که دیده از تو بپوشم


من رمیده‌دل آن به که در سماع نیایم

که گر به پای درآیم به در برند به دوشم


بیا به صلح من امروز در کنار من امشب

که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار تو دوشم


مرا به هیچ بدادیّ و من هنوز بر آنم

که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم


به زخم‌خورده حکایت کنم ز دست جراحت

که تندرست ملامت کند چو من بخروشم


مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن

سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم


به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

وگر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads