• 1 سال پیش

  • 6

  • 02:55
توضیحات

گلِ رخسار


غزل شماره 498


قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی

وآبِ شیرین، چو تو در خنده و گفتار آیی


این همه جلوۀ طاووس و خرامیدن او

بار دیگر نکند گر تو به رفتار آیی


چند بار آخرت اِی دل به نصیحت گفتم

دیده بردوز نباید که گرفتار آیی


مَه چنین خوب نباشد تو مگر خورشیدی

دل چنین سخت نباشد تو مگر خارایی


گر تو صد بار بیایی به سر کُشتۀ عشق

چشم باشد مترصّد که دگربار آیی


کس نمانَد که به دیدار تو واله نشود

چون تو لُعبت ز پس پرده پدیدار آیی


دیگر اِی باد حدیث گل و سنبل نکنی

گر بر آن سنبل زلف و گل رخسار آیی


دوست دارم که کَست دوست ندارد جز من

حیف باشد که تو در خاطر اَغیار آیی


سعدیا دختر انفاس تو بس دل ببَرَد

به چنین صورت و معنی که تو می‌آرایی


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads