• 3 سال پیش

  • 20

  • 03:03

اپیزود ۴۵: راز سر به مهر - غزل شمارهٔ ۲۲۶، بدون آهنگ

پانصد غزل - بخش اول - صد غزل از دیوان غزلیات حافظ
0
توضیحات

راز سر به مهر

غزل شمارهٔ ۲۲۶

 

ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود

وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود


گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر

آری شود، ولیک به خونِ جگر شود


خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

کز دستِ غم خلاصِ من آن جا مگر شود


از هر کرانه تیرِ دعا کرده‌ام روان

باشد کز آن میانه یکی کارگر شود


ای جان حدیثِ ما بَرِ دلدار بازگو

لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود


از کیمیایِ مِهر تو زر گشت رویِ من

آری به یُمنِ لطفِ شما خاک زر شود


در تنگنایِ حیرتم از نَخوَت رقیب

یا رب مباد آن که گدا معتبر شود


بس نکته غیرِ حُسن بِباید که تا کسی

مقبولِ طبعِ مردم صاحب‌نظر شود


این سرکشی که کنگرۀ کاخِ وصل راست

سرها بر آستانهٔ او خاکِ در شود


حافظ چو نافهٔ سرِ زلفش به دستِ توست

دم درکش ار نه بادِ صبا را خبر شود


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads