اپیزود ۹۰: میِ عشق
غزل شمارهٔ ۴۶۷
زان میِ عشق کز او پخته شود هر خامی
گر چه ماه رمضان است بیاور جامی
روزها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی
روزه هر چند که مهمان عزیز است ای دل
صحبتش موهبتی دان و شدن اِنعامی
مرغ زیرک به در خانقه اکنون نپرد
که نهادهست به هر مجلس وعظی دامی
گله از زاهد بدخو نکنم رسم این است
که چو صبحی بدمد در پیاش افتد شامی
یار من چون بخرامد به تماشای چمن
بِرَسانش ز من ای پیک صبا پیغامی
آن حریفی که شب و روز مِی صاف کشد
بود آیا که کند یاد ز دُردآشامی
حافظا گر ندهد داد دلت آصف عهد
کام دشوار به دست آوری از خودکامی
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است