اپیزود ۹۶: بختِ خداداده
غزل شمارهٔ ۴۸۱
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزیِ ننهاده کنی
آخِرالامر گِل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمیای چند پریزاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیریندهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دلافتاده کنی
خاطرت کِی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم باز گذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلالالدّین کن
که جهان پر سَمن و سوسن آزاده کنی
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است