• 6 سال پیش

  • 796

  • 02:10

راوی شهرکتاب آنلاین

شهرکتاب آنلاین
0
توضیحات
فضیلت های ناچیز نویسنده :ناتالیا گینزبورگ ترجمه : محسن ابراهیم راوی خانم : مریم گوهری او همیشه گرمش است .من همیشه سردم . درتابستان که به راستی هوا گرم است ،جز اینکه گلایه کند بسیار گرمش است ،کار دیگری نمیکند واز اینکه میبیند من،شب ژاکت می پوشم کلافه می شود. او برخی زبانها رو خوب می تواند صحبت کند .من هیچ زبانی رو بلد نیستم خوب صحبت کنم .او حتی زبانهایی را که نمیداند به طریقه ای که خاص اوست موفق می شود صحبت کند . او حس جهت یابی خوبی دارد . من اصلا .در شهرهای ناآشنا ،پس ازیک روز ،او همچون پروانه ای سبکبال می گردد و من درشهر خودم هم گم می شوم وباید برای بازگشت به خانه خودم ،پرس وجو کنم .او از پرس و جو کردن نفرت دارد .وقتی با اتومبیل به شهر ناآشنایی می رویم ،دوست ندارد پرس وجو کنم و به من حکم میکند نقشه ی شهر را نگاه کنم . من بلد نیستم نقشه های شهر را نگاه کنم .از آن دایره های قرمز گیج می شوم واو عصبانی می شود . او عاشق موزه هاست و من به زور به آنجا میروم ؛با حسی ناخوشایند ؛اجبارو خستگی .او عاشق کتابخانه است و من از آن متفرم .او به سفر عشق میورزد ؛به شهرهای بیگانه و ناآشنا ؛به رستورانها.من دوست دارم در خانه بمانم و هرگز از جایم تکان نخورم . با وجود این، در بسیاری از سفرها به دنبالش می روم . به دنبالش به موزه ها ،به کلیساها و به اپرا ها. هر دو به سینما عشق می ورزیم و درهر لحظه ای از روز آماده ی دیدن هر نوع فیلم هستیم .اما او تاریخ سینما را باکمترین جزییاتش می شناسد .کارگردانها و هنرپیشه ها را به خاطر دارد ؛حتی قدیمی ترین را که مدتهاست فراموش شده واز بین رفته اند . وحاضر است برای یافتن فیلم های بسیار قدیمی صامت که درآن حتی برای چند لحظه هنر پیشه محبوب دورترین خاطرات کودکی اش رد می شود،در دورترین نقطه ی حومه شهر کیلومترها را برود .

با صدای
مریم گوهری

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads