توضیحات
بدونشک یکی از خندهدارترین جنبههای سریال «بیگ بنگ تئوری» کاراکتر عجیب و غریب و منطقی شلدن است. شلدن که یک فیزیکدان نظریست، در تمام مراحل زندگیاش منطق را سرلوحهی خود قرار داده است. اما آیا به راستی منطق پاسخگوی تمام نیازهای ماست؟ جانل پاتچ در این مقاله تحول شلدن در طول این مجموعهی تلویزیونی را با تحول ویتگنشتاین در دو اثر برجستهاش «رسالهی منطقی-فلسفی» و «پژوهشهای فلسفی» مقایسه میکند. ویتگنشتاین در کتاب اولش، «نظریهی تصویری معنا» را بیان میکند، براساس این دیدگاه، زبان جهان و ساختار منطقیاش را بازنمایی یا حتی کُپی میکند. او در پی یافتن ساختار منطقی زبان بود. اما ویتگنشتاین به تدریج دریافت که برای درک زبان، صرفاً منطق راهگشا نخواهد بود و عوامل دیگری از جمله زمینههای اجتماعی نیز نقشی اساسی برعهده دارند. بنابراین بعد از سالها در کتاب دومش «نظریهی کاربردی معنا» را ارائه کرد که براساسِ آن کاربردِ اصلی زبان در تعینِ معنای آن نقشی اساسی برعهده دارد. شلدن نیز درست مانند ویتگنشتاین مقدم به دنبال یافتن ساختارهای منطقی و روابط علت و معلولی حتی در گفتوگوهای عادی و روزمره است، اما به مرور تلاش میکند تا قراردادهای اجتماعی را بیاموزد. با این حال، همیشه میتوان این حقیقت را در نظر گرفت که شلدن به درستی برخی از مغالطههای منطقی در صحبتهای روزمرهی ما را آشکار میکند.