پسر با دیدن نشانه هایی ،به تاجر پیشنهاد فروش چای در لیوانهای کریستال را در مغازه می دهدو او میپذیرد و سپس سیل مشتریان به مغازه تاجر سرازیر میشود و به این ترتیب آنها پول زیادی جمع می کنند و بعد پسر تصمیم به رفتن میگیرد تا دوباره در سرزمینش گوسفند خریده و چوپانی کند اما با دیدن ۲سنگ سیاه و سفیدی که پادشاه به او داده بود شور رفتن به مصر بر او غالب میشود.
اولین نفر کامنت بزار
مپسر در بازار پرسه می زند و از مردتاجر کریستال ...
پسر سفر ش را با ورود به آفریقا آغاز میکند او ...
پسر تصمیم میگیرد بهای راه دنبال کردن رویایش را...
پسر با پیرمردی عجیب برخورد میکند که حرفهای عجی...
کتاب حاضر اثر پائولو کوئیلو یکی از تاثیرگذارتری...
سه نوع اعتمادبه نفس احساسی و رفتاری و معنوی در ...
دلایلی وجود دارد که برخی افراد ترجیح میدهند در...
آیا رویاهای خود را محدود می کنیدو به آرزوهای کو...
آیا کارهایتان را به تعویق می اندازید تا زمانیکه...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است