• 7 سال پیش

  • 2.2K

  • 09:15

داستان من با خودم

داستان شب
4
توضیحات
توی عالم خودم بودم و داشتم با خودم حرف می زدم. وقتی متوجه حرف زدن خودم با خودم شدم، بغض کردم . به خودم گفتم پسر ! چرا با خودت حرف می زنی توکه این طوری نبودی ؟ خودم گفت : نمی دونم ولی بالاخره منم باید با یکی حرف بزنم . منم باید خودمو تخلیه احساسی کنم. آخه تا کی تو خودم بریزم... داستان "داستان من با خودم" نویسنده و خوانش : امین برهان

shenoto-ads
shenoto-ads