این را مارکز معروف در یک مصاحبه تعریف کرده که یک روز ظهر وقتی مشغول استراحت بعد از ناهار بوده، پسرش با خنده می آید و می گوید : پدر تو آمده شما را می خواهد . همین طور که مارکز داشته خیره پسرش را نگاه می کرده، یک مهندس مکزیکی جوان با نام گابریل گارسیا مارکز می آید داخل و توضیح می دهد که 3 سال است که با صبر و حوصله به تلفن های یک مارکز دیگر جواب رد داده...
هزار و هفت شب
نویسنده و خوانش : احسان رضایی
بیست و پنج اوت 1983
نویسنده : خورخه لوئیس بورخس
برگردان : اسدالله امرایی
خوانش : سارا باقری
به ساعت کوچک ایستگاه که نگاه کردم ، یکی دو دقیقه از یازده شب گذشته بود. پیاده به طرف هتل راه افتادم . ...
بیست و پنج اوت 1983
نویسنده : خورخه لوئیس بورخس
...
بزرگ و کوچک
نویسنده و خوانش : سهی بانو ذوالقدر
این داستان پسریه که اسمش بزرگ بود. بزرگ هر وقت که ناراحت می شد یه چیزی دور نافش شروع به چرخیدن می کرد و همراه با چرخیدن اون بزرگ احساس عجیبی می کرد. ب...
بزرگ و کوچک
نویسنده و خوانش : سهی بانو ذوالقدر
...
آرامترین انسان روی زمین
نویسنده : ناشناس
خوانش : یاسر رزاقی
یکی از دوستان شیوانا ، عارف بزرگ ، تاجر مشهوری بود. روزی این تاجر به طور تصادفی تمام اموال خود را از دست داد و ورشکست شد و از شدت غصه بی...
آرامترین انسان روی زمین
نویسنده : ناشناس
خوانش :...
کسی در می زند
نویسنده و خوانش : المیرا مجابی
نگاهش روی دانه های عرق پیشانیم می چرخد. او در آخرین لحظه ها با نفس های تند و گرمش به یادم می آورد. در آهنی پشت سرم بسته می شود. تنم را می لرزاند. درهای ...
کسی در می زند
نویسنده و خوانش : المیرا مجابی
نگ...
پا برهنه
نویسنده و خوانش : آرش بختیاری
همه چیز معمولا از جایی شروع می شود که فکرش را نمی کنی. از یک صبح دل انگیز و شاید از یک جمعه بارانی و پاییزی که خبر آوردند آقا و خانم همسایه صاحب فرزندی شده ان...
پا برهنه
نویسنده و خوانش : آرش بختیاری
همه چیز ...
بار دیگر
نویسنده و خوانش : مرحوم نادر ابراهیمی
نامه نخستین
داستان امشب برای ما یک اتفاق بزرگ است . به همت سرکار خانم هلیا ابراهیمی ، دختر مرحوم نادر ابراهیمی ؛ داستانی به ما داده اند که توسط عال...
بار دیگر
نویسنده و خوانش : مرحوم نادر ابراهیمی
...
آوا و سارا
نویسنده و خوانش : سهی بانو ذوالقدر
دو نگرش متفاوت !
آوا و سارا هر دو تو خونه مونده بودن و برنامه ای نداشتن . آوا فکر می کرد امروز چه روز خوبیه من از پنجره بیرون رو می بینم ، مردمو که هر...
آوا و سارا
نویسنده و خوانش : سهی بانو ذوالقدر
د...
بازی عروس و داماد
نویسنده : بلقیس سلیمانی
خوانش : آذین طالبی
زری جان 36 سالش بود و هنوز عروسی نکرده بود. برادر کوچکش که برای تحصیل روانه غرب شد، زری جان از هفت دولت آزاد شد. اول به آقا فرزین ساند...
بازی عروس و داماد
نویسنده : بلقیس سلیمانی
خوانش...
سرگرمی
نویسنده : فرانتس کافکا
برگردان : احمد شاملو
خوانش : مهرداد بخارایی
حیوان عجیبی دارم. نسفش بره نسفش گربه که از پدرم برایم مانده . اول ها بیشتر به بره می رفت تا گربه. حالا کمابیش به یک انداز...
سرگرمی
نویسنده : فرانتس کافکا
برگردان : احمد شا...