این بخش در واقع مانیفستیست از فلسفهی بوبن:
«زندگی، قطعهای موسیقی است که باید خودت ادامهاش دهی، در سکوت و تنهایی، با آگاهی از پایان، و با ایمان به زیبایی آنچه میسازی.»
«صدای بسیار بم ویولونسل... ضربه آرشهای که روی قلب کشیده میشود» بوبن از ویولونسل سازِ با طنین عمیق و انسانی بهعنوان استعارهای از جان آدمی استفاده میکند. آن «ضربه آرشه بر قلب» یعنی لحظهای که احساس، رنج، و زیبایی با هم برخورد میکنند؛ جایی که هنر دیگر بیرونی نیست، بلکه در درونِ ما طنین میافکند. ویولونسل صدای روح است.
«نوازندگان برمیخیزند، صندلیها را زیر بغل میزنند و دوباره پشت پرده میروند»
اینجا استعارهی پایان مرحلهای از زندگی است بوبن جوانی را به نخستین موومان یک سمفونی تشبیه میکند. نوازندگان (نماد دوستان، عشقها، شورها، اشتیاقهای دوره جوانی) صحنه را ترک میکنند.اما مهمتر از رفتنِ آنها، خالیشدن صحنه است.خالیشدن صحنه یعنی روبهرو شدن با سکوت، با خودِ خویش.«حرکت بعدی را باید خودت بیافرینی»
در این لحظه، بوبن از تو میخواهد که خالق ادامهی زندگیات باشی. نه دیگر شنوندهی قطعهای ازپیشنوشتهشده، بلکه آهنگسازِ قطعهی خودت.جوانی با موسیقی دیگران پر است با ریتمی که جامعه یا عشق یا آرزو دیکته میکند اما بلوغ و تنهایی یعنی لحظهای که باید ملودی شخصی خودت را بنویسی.
«یک قطعه موسیقی آرام... به تنهایی باید ادامه قطعه را بنویسی و بنوازی»بوبن از تنهایی نه بهعنوان فقدان، بلکه بهعنوان تقدس یاد میکند.تنهایی در اینجا میدان خلاقیت روح است؛ همان جایی که انسان با خودش، با خدا، با سکوت روبهرو میشود.
«تقدسی ساکن» یعنی آرامش و سکونی که از پذیرشِ پایان و آغاز همزمان زاده میشود.
«دوست عزیز ما به سوی مرگ میرویم...»
در پایان، او این قطعهی موسیقایی را با مرگ ختم میکند، اما نه با تلخی، بلکه با واقعبینی شاعرانه:همه در حال رفتنیم چه با وقار و رقصان، چه لنگان و زخمی اما مسیر یکیست.
مرگ در نگاه بوبن آخرین موومان سمفونی زندگی است،و چون گریز از آن نیست، تنها پرسش باقیمانده این است:
آیا قطعهی خودت را نواختهای؟
آیا سکوت پایانیات، بعد از آخرین نت، از عشق و معنا پر است یا از پشیمانی؟
ترانه پایانی :حوالی تو صدای هنرمند
اولین نفر کامنت بزار
بوبن با دقتی شاعرانه اسبی سیاه را توصیف میکند ...
از متن : "این توانایی خطوط ، این سیاهی خیره کنن...
بخشی از متن
این داستان یک فرشته غمگین است...
قسمت اول : زنِ آینده _چهار دسته گل بنفش در چهار...
در پایان جهان بوبن، پردهای کنار میرود و راوی ...
از متن: " اگر قرار باشد عکس فرشته ام را بکشم، م...
از متن:
"آنهایی که دوست مان دارند خیلی بی...
از متن :
".....وقتی پدرم اینطو...
از متن :" ... این طور هوس کرده بودم ، هوس پارچه...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است