• 3 سال پیش

  • 118

  • 02:37

بال پروانه ها

براهیما
1
توضیحات
روزی که دیگر نبودم پنجره‌هایِ روحت را باز بگذار تا بتوانم در تو ادامه پیدا کنم. غروب‌ها، هرچه را از من در چشم‌هایت مانده بردار و به خیابان برو و به اولین زنی که از روبرو می‌آید لبخند بزن. جمعه‌ها، به‌جای من، برای پرنده‌ها نان بریز و برای‌شان اسم بگذار اسمِ ‌تنهاترین آدم‌هایی که می‌شناسی. ترس‌هایت را کنار بگذار با‌اشتیاقِ 14 سالگی‌هایت بخند، ببوس، اشتباه کن! اگر پول داشتی زمان بخر و تمامِ بعداز‌ظهرهایت را پُر از رفیق و کتاب و موسیقی و قهوه کن گاهی پشیمانی را و حسرت را و مرگ را دست بینداز و پشتِ سرِ هم بباز اگر هیچ‌کدام از این‌ها نشد رنگِ بالِ ‌پروانه‌ها را از دست نده، کلمه‌هایت را از هیچ‌کس قایم نکن و بگذار شانه‌هایت برای رنج‌های آدمی بلرزد.

با صدای
ابراهیم سلیمی کوچی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads