از متن:
"آنهایی که دوست مان دارند خیلی بیشتر از کسانی که که از ما متنفرند ترسناکند، مقاومت کردن در برابرشان هم خیلی دشوار تر است و از دوستانت کسی را بهتر سراغ ندارم که شما را به کاری وادارد که عکس کاری است که دوست داشته اید انجام دهید....
تا اینجا به حرف کسی جز غریزه ام گوش نکرده ام راستش من به این نمیگویم " غریزه ام" خودم به خودم می گویم " فرشته من" فرشته ام یک عقبمانده ذهنی است ، یک گرگ بچه . این فرشته گاهی خاموش، گریز پا و وحشی ام می کند ، این روش خاص اوست برای مواظبت کردن از من ، همین فرشته ام است که در گریزهایم همراهم می آمد ...."
تحلیل:
در این بخش، راوی به یکی از پیچیدهترین احساسات انسانی اشاره میکند: تهدیدی که در عشق پنهان است. او میگوید «دوستداشتن» گاهی ترسناکتر از نفرت است، چون دشمن را میتوان شناخت و از او فاصله گرفت، اما عشق در پوشش مهر، آزادی را میرباید. کسی که ما را دوست دارد، بیآنکه قصدی بد داشته باشد، میتواند ما را از مسیر خودمان دور کند، چون میخواهد برای ما «بهتر» تصمیم بگیرد.
در مقابل این سلطهی پنهانِ عشق، راوی به نیرویی درونی تکیه میکند که آن را نه غریزه بلکه «فرشته»اش مینامد. اما این فرشته برخلاف تصور عمومی، لطیف و آسمانی نیست؛ او «عقبماندهی ذهنی» و «گرگگونه» است، یعنی ترکیبی از بیمنطقی و بقا. این تصویر نشان میدهد که راوی درون خود به غریزهای ناپاک اما صادق پناه برده است؛ نیرویی که نمیخواهد او را “خوب” یا “درست” نگه دارد، بلکه فقط میخواهد از او محافظت کند — حتی اگر این محافظت به شکل فرار، سکوت یا جنون باشد.
در واقع، این فرشته نماد بخش خام و حیوانی وجود انسان است که وقتی عقل و عشق هر دو خطرناک میشوند، تنها پناهِ راوی باقی میماند. او همان صدایی است که میگوید: «بگریز، چون اگر بمانی، خودت را از دست میدهی.»
ترانه پایانی:"رد نگاه" هادی فیض آباد
اولین نفر کامنت بزار
از متن :
".....وقتی پدرم اینطو...
از متن :" ... این طور هوس کرده بودم ، هوس پارچه...
از متن :
مادرم از جنب و جوش های بچه هایش ...
از متن:
"عقیده دارم آنچه به سرمان می آید ...
از متن : " ... من نه نیاز به شوهر دارم ، نه پد...
ترانه پایانی: به نام" اتفاق " صدای پویان عبدی
بخش ۱۹ : ادامه داستان ....
ترانه پایانی : If l don't believe in love با ص...
ترانه پایانی: آهنگ Love In The Dark از Adele
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است