توضیحات
ما و راه دشوارِ علم
رضا داوری اردکانی، بار دیگر از سودای خام دستکاری علم، مبتنی بر منویات سیاسی سخن میگوید
برای آنان که با آراء و نوشتههای رضا داوری اردکانی آشنا هستند؛ حساسیت و پیگیری او در قبال پروژهی تحول علوم انسانی که اصلیترین مناقشهی سیاستگذاری علم در دو دههی اخیر ایران بوده، عجیب نیست. داوری در این سخنرانی نشان میدهد که در دههی هشتم عمرش همچنان موضوع تحول علوم انسانی را با دقت و وسواس زیاد دنبال میکند. او این بار، سراغ اصحاب علوم اجتماعی را گرفته است و از جامعهشناسانِ ایرانی گله کرده است که چرا مسیلهی «تحول» را پیگیری نمیکنند؟ برای آنها که «داوری» و نظریاتش را کمتر میشناسند، شاید اینگونه به نظر برسد که لابد او هم از جامعهشناسان میخواهد به دنبال کشف مدلهایی در تحلیل اجتماعی باشند که با شرایط اجتماعی ایران و عقاید خاص ایرانیان، سازگارتر از مدلهای متعارف باشد. اما توقع «داوری»، همانگونه که انتظار میرود، بسیار بیش از اینهاست. او اتفاقا با آن دسته از جامعهشناسانی سخن میگوید که به نحوی «علم دینی» اعتقاد دارند اما به لوازم فلسفی و معرفتشناختی آن بیاعتنا هستند. همانها که جریان تحول را بیاعتنا به مبادی فلسفی پی میگیرند و نهایتا به چیزی شبیه «جامعهشناسی دین» یا جامعهشناسی تجربی و میدانی رضایت میدهند. داوری خطاب به این دسته از افراد میگوید، به همان اندازه که سودای دستکاری سیاسی در علم و ساختن یک علومانسانی، بر اساس منویات سیاسی، سودای خامی است؛ تحول علوم انسانی، بدون در نظرگرفتن فلسفه هم راه به جایی نمیبرد. هر دوی این قسم تلاشها به زعم داوری، کار مشکل را آسان میکند. اگر به دقت این سخنرانی رضا داوری اردکانی را تماشا کنیم، خواهیم فهمید چرا داوری که خود رییس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی است، چنین میگوید.