- 4 ماه پیش
- 1
- 04:40
شانزده فرشته روی زمین
رادیو بانور
0
توضیحات
فصل اول
🔸 قسمت پنجاه و سه: شانزده فرشته روی زمین
🔻 بر اساس روایتی از خانم نرگس کریمی از همدان
🔰 خدای قشنگم، ببین چقدر خوشگل شدم. تا حالا بالهای نقرهای نداشتم. دیگه باهات آشتیام!
🎙 رادیو بانور | رسانه تخصصی بانوان گرهگشای محله
Avatar
کاربر شنوتواولین نفر کامنت بزار
- 2
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت پنجاه و دو: این شله زرد خوردن دارد🔻 بر اساس روایتی از خانم سیده فاطمه رضوی از خراسان جنوبی🔰چیزی تا افطار نمانده بود؛ یک کاسه شله زرد برداشتم که به تازه عروس و داماد همسایهمان برسانم...
فصل اول
🔸 قسمت پنجاه و دو: <...
05:40
- 2
- 4 ماه پیش
05:40
- 2
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت پنجاه و یکم: کوثری که روی زمین دیدیم🔻 بر اساس روایتی از خانم شهرزاد کریمی از کرمانشاه🔰 تو اتاق عین دیوونهها قدم میزدم و دنبال یه راه حل بودم که جلوی این اتفاق رو بگیرم. روز ولادت ح...
فصل اول
🔸 قسمت پنجاه و یکم: ...
08:17
- 2
- 4 ماه پیش
08:17
- 2
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت پنجاهم: سال دوازدهم - رشته تجربی 🔻 بر اساس روایتی از شهربانو حیدری فر - از تربت جام 🔰 اون روز برای چندمین بار مهتاب گفت: «مامان، نرگس امروزم نیومد مدرسه.» نرگس دختر همسایه...
فصل اول
🔸 قسمت پنجاهم:
05:18
- 2
- 4 ماه پیش
05:18
- 1
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت چهل و نهم: خرید عید 🔻 بر اساس روایتی از خانم نوابه ترابی - مازندران🔰 علی انقدر خندیده بود که اشک از چشماش میاومد. منم خیلی وقت بود انقدر بهم خوش نگذشته بود. وسط هیاهوی خنده و ج...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و نهم:
03:04
- 1
- 4 ماه پیش
03:04
- 0
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت چهل و هشتم: همسایه، مهمان دارد🔰 همیشه گفتیم قصههای رادیو بانور مثل هم نیستن. بعضیاشون تلخ و بعضیاشون شیرینن. با بعضیاشون میخندیم و با بعضیاشون چشمامون تر میشه و البته با خیلیهاشون...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و هشتم: <...
04:45
- 0
- 4 ماه پیش
04:45
- 1
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت چهل و هفتم: سرود یکرنگی🔻 بر اساس روایتی از خانم حکیمه مرادی - خراسان رضوی🔰سرود ایران قوی در سطح شهرستان برگزار میشد و برایم مهم بود که بچه های روستای من از اجرای خوب خودشان در نهایت...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و هفتم: <...
03:41
- 1
- 4 ماه پیش
03:41
- 1
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت چهل و ششم: اردو 🔻 بر اساس روایتی از خانم زینب کرمی - کرمانشاه 🔰شب قبل که چند نفرشون گم شده بودن پیر شدم تا تو شلوغی و سیاهی شب پیداشون کنم. بعد از اون تذکر، دیگه توقع نداشتم باز تکر...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و ششم: <...
03:24
- 1
- 4 ماه پیش
03:24
- 5
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت چهل و پنجم: همسایه🔻 بر اساس روایتی از خانم زینب لطفی - خراسان رضوی🔰وارد خونه که شدم یکم آرامش گرفتم. خونه قشنگی بود. یه بالکن خوب. دوتا اتاق کنار همدیگه و البته یه حیاط پر از قلوه سن...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و پنجم: <...
04:54
- 5
- 4 ماه پیش
04:54
- 11
- 4 ماه پیش
فصل اول 🔸 قسمت چهل و چهارم: یک هشدار 30 ثانیهای 🔻 بر اساس روایتی از خانم لیلا خانی ئیلانلو - ارومیه 🔰انقدر هول شده بودم که فقط چادرمو کشیدم سرم و هلیا رو بغل کردم و دویدم تو راه پله. حتی کفش...
فصل اول
🔸 قسمت چهل و چهارم...
04:47
- 11
- 4 ماه پیش
04:47
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است