جادویی از سِحر چشمان تو پُراعجازتر
ای نگاهت از شب باغِ نظر، شیرازتر
دیگران نازند و تو از نازنینان، نازتر
چنگ بردار و شب ما را چراغان کن که نیست
چنگی از تو چنگ تر، یا سازی از تو سازتر
قصۀ گیسویت از امواج تحریر قمر
هم بلند آوازه تر شد، هم بلند آوازتر
گشته ام دیوان حافظ را ولی بیتی نداشت
چون دو ابروی تو از ایجاز، با ایجازتر
چشم در چشمت نشستم، حیرتم از هوش رفت
چشم وا کردم به چشم اندازی از این بازتر
از شب جادو عبورم دادی و دیدم نبود،
جادویی از سِحر چشمان تو پُراعجازتر
آن که چشمان مرا تَر کرد، اندوه تو بود
گرچه چشم عاشقان بوده ست از آغاز، تَر
اولین نفر کامنت بزار
بیا تا
نسیم زلف...
زلال و آینه تنها ت...
همسفر با...
بی جمال تو
چراغ معج...
شکوه شکف...
چندیست که توفانی...
از
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است