• 4 ماه پیش

  • 7

  • 02:30

شمارۀ 49 - غزلی از ذکریا اخلاقی

پانصد غزل-بخش پنجم
0
توضیحات

بی جمال تو دل آینه و آب گرفت

 

تیره شد آینۀ صبح درخشان بی تو        

تار شد مشرق روحانی ایمان بی تو

نزهت این چمن از نکهت انفاس تو بود

زرد شد سبزی احساس بهاران بی تو

جنگل عاطفه را دست تو وسعت می‌داد

می‌رود قوت زانوی درختان بی تو

چه شود رونق بازار تهجد پس از این

چه رسد بر دل سجاده و قرآن بی تو

ناله‌ها می‌دمد از نور دل شب‌خیزان

از ستون‌های سیه‌پوش شبستان بی تو

بی جمال تو دل آینه و آب گرفت

آتشین شد نفس باد پریشان بی تو

سهمگین‌زلزله در کعبۀ عرفان افتاد

چاک زد فلسفۀ عشق، گریبان بی تو

پاره شد رشتۀ منظومۀ نورانی شوق

گشت آفاق همه کلبۀ احزان بی تو

من چه گویم که چه‌سان آینۀ روز گرفت

رنگ دل‌گیرترین شام غریبان بی تو

 


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads