حضور گرم پرستو به باغ صبحدمی
تو آن گلی که به مرداب خواب میرویی
گیاه عشق منی، در سراب میرویی
حضور گرم پرستو به باغ صبحدمی
که با طلوع گل آفتاب میرویی
به قصر قیری شب، پاک تر ز هر تصویر
درون آینۀ ماهتاب میرویی
سپیدهالۀ روح لطیف مرجانی
که در سکوت دلانگیز آب میرویی
ز جویبار تنم چون شراب میگذری
ز چشمهسار دلم چون حباب میرویی
مگر بنفشۀ ذوقآفرین شعر منی
که شاعرانه ز برگ کتاب میرویی؟
کسی ز شاخه جدایت نمیتواند ساخت
تو آن گلی که به مرداب خواب میرویی.
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است