• 5 ماه پیش

  • 18

  • 01:28

شمارۀ 169 - غزلی از محمدعلی بهمنی

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات

از حال من مپرس که بسیار خسته‌ام!


از زنــدگی از این همه تکرار خسته‌ام

از های و هوی کوچه و بازار خسته‌ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه

امشب دگر ز هر که و هر کار خسته‌ام

دل‌خسته سوی خانه تن خسته می کشم

آوخ ... کزیــن حصار دل‌آزار خسته‌ام

بیزارم از خموشی تقـــویم روی میز

وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته‌ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود

از خود که بی‌شکیبم و بی‌یار خسته‌ام

تنها و دل گرفته و بیزار و بی‌امید

از حال من مپرس که بسیار خسته‌ام 




با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز