توضیحات
▨ نام شعر (ترانه): پوست شیر▨ شاعر: ایرج جنتیعطایی▨ با صدای: ایرج جنتیعطایی▨ پالایش و تنظیم: شهروزـــــــــــــــــقلبِ تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیرزندون تنو رها کن، ای پرنده! پر بگیراون ورِ جنگل تنسبز، پشتِ دشت سر به دامناون ورِ روزای تاریک، پشت نیمشبای روشنبرای باورِ بودن جایی شاید باشه، شایدبرای لمس تنِ عشق کسی باید باشه، بایدکه سرِ خستگیاتو به روی سینه بگیرهبرای دلواپسیهات واسه سادگیت بمیرهحرف تنهایی قدیمی اما تلخ و سینهسوزهاولین و آخرین حرف، حرف هر روز و هنوزهتنهایی شاید یه راهه؛ راهیه تا بینهایتقصهی همیشه تکرار هجرت و هجرت و هجرتاما تو این راه که همراه جز هجومِ خار و خس نیستکسی شاید باشه، شاید، کسی که دستاش قفس نیست▨ایرج جنتیعطاییاز دفتر شعر «زمزمههای یک شب سیساله»