توضیحات
▨ نام شعر: لیلی (من آبروی عشقم)▨ شاعر: نصرت رحمانی▨ با صدای: نصرت رحمانی▨ پالایش و تنظیم: شهروزــــــــــــــــــــــلیلی!چشمت خراج سلطنت شب رااز شاعران شرق طلب میکندمن آبروی حرمت عشقمهشدارتا به خاک نریزیمن آبروی عشقملیلی!پر کن پیاله راآرامتر بخوانآواز فاصلههای نگاه رادر کوچههای فرصت و میعاد!بگشای بند موی، بیفشانشب را میان شببا من بدار حوصله، امانه با عتاب!گفتی:گل در میان دستت میپژمردگفتم که:خوابدر چشمهای مان به شهادت رسیده استگفتی که:خوب ترینیآری، خوبمشعرترمتاج سه ترک عرفانمدرویشمخاکمآیینهدار رابطهام بنشینبنشین کنار حادثه بنشینیاد مرا به حافظه بسپاراما…، نام مرابر لب مبند که مسموم میشویمن داغ دیدهاملیلی!از جای پای توبر آستانهی درگاهبوی فرار میآیدآتش مزن به سینهی بستربا عطر پیکر برهنهی سبزتبنشینبانوی بانوان شب و شعرخانملیلیکلید صبحدر پلکهای توستدست مرا بگیراز چارراه خواب گذر کنبگذار و بگذریم زین خیل خفتگان!دست مرا بگیرتا بسرایمدر دستهای من بال کبوتریستلیلیمن آبروی عاشقان جهانمهشدار تا به خاک نریزیمن پاسدار حرمت دردمچشمت خراج میطلبدآنک خراجلیلیوقتی که پاک میکنی خط چشمت رادیوارهای این شب سنگین رادر هم شکسته وای … که بیداد میکنیوقتی که پاک میکنی خط چشمت رادر باغهای سبز تنت شب راآزاد میکنیلیلی!بی مرز باشدیوار را ویران کنخط را به حال خویش رها کنبی خط و خال باشبا من بیا همیشه ترین باشبارید شببارش سیل اشکها شکستخط سیاه دایرهی شب راخط پاک شدگل در میان دستم پر پر زد و فسرددر هم دوید خطویران شد!لیلی!بی مرز عشقبازی کنبی خط و خال باشبا من بیا که خوب ترینمبا من که آبروی عشقمبا من کهشعرمشعرمشعرموای…. در من وضو بگیرسجادهام، بایست کنارمرو کن به من که قبلهی عشاقمآنگه نماز رابا بوسهای بلندقامت ببندلیلی!با من بودن خوب استمن میسرایمت▨نصرت رحمانیــــــــــــــپینوشت: متن شعر منطبق بر خوانش شاعر است و با نسخهی چاپ شده در کتاب، تفاوتهایی دارد. شکل مکتوب شعر، در داخل آکولاد {} آمده است.