• 5 ماه پیش

  • 13

  • 59:03

روضه‌ی خلد برین خلوت درویشان است ۰۴۹

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۰۴۹

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان


روضه‌ی خلد برين خلوت درويشان است

مايه‌ی محتشمی خدمت درويشان است


گنج عزلت (عزت) که طلسمات عجايب دارد

فتح آن در نظر رحمت درويشان است


قصر فردوس که رضوانش به دربانی رفت

(قصر جنت که به دربانیش آمد رضوان)

منظری از چمن نُزهت درويشان است


آن چه زر می‌شود از پرتو آن قلب سياه

کيميايی‌ست که در صحبت درويشان است


آن که پيشش بنهد تاج تکبر خورشيد

کبريايی‌ست که در حشمت درويشان است


دولتی را که نباشد غم از آسيب زوال

بی‌تکلف بشنو دولت درويشان است


خسروان قبله حاجات جهانند ولی

سببش بندگی حضرت درويشان است


روی مقصود که شاهان به دعا می‌طلبند

(چهره‌ی بخت که دل می‌برد از شاه و گدا)

مظهرش (منظرش) آينه طلعت درويشان است


از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی

از ازل تا به ابد فرصت درويشان است


ای توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را

سر و زر در کنف همت درويشان است


گنج قارون که فرو می‌شود (می‌رود) از قهر هنوز

خوانده باشی که هم از غيرت درويشان است

(صدمه‌ای از اثر غیرت درویشان است)


من غلام نظر آصف عهدم کو را

صورت خواجگی و سيرت درويشان است


حافظ ار آب حيات ازلی (ابدی) می‌خواهی

منبعش خاک در خلوت درويشان است



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads