هميشه گفتهاند هر سلامي يك خداحافظي دارد. و هر وصالي يك فراقي. اما نگفتهاند گاهي وقتها براي بعضي آدمها سلامها ميايند، ميمانند، ماندگار ميشوند و سايهشان مستدام ميشود روي سر آن آدمها. همانهايي كه بلدند چطور سلامها را جواب بگويند كه دل صاحبْ سلام برود، همانها كه ميدانند چطور سلامها را در آغوش بگيرند، به قلبشان بفشارند و اصلا خودشان بشوند يكپارچه سلام. همانها كه آنقَدَري رند هستند كه بدانند سلامِ از سوي خدا در اول رمضان را بايد به سلامي در ميانهٔ نفسزدنهاي در ميانهٔ خون رساند و گفت: يا اباعبدالله(ع)، عليك مني سلام…
اولین نفر کامنت بزار
«هميشه بدون؛ من كنارتم. اگر خودم هم نباشم، قلبم...
درد گرسنگی، رنج جنگزدگی، تیرآهن، سنگ، خون و آو...
ميان شادیهايمان بود كه رفت. داشتيم زندگيمان ر...
مادر هيچوقت دست فرزندش را رها نميكند. چه در راه...
ضحي يعني سپيده دم. يعني آن بارقهٔ نوري ...
حالا كسي تنها، در خانهاي پر از خالي نش...
بهتر است چيزي نگويم. از سنگيني قلب علي(...
چشمها عادت ميكنند. گوشها عادت ميكنند....
بيمردمي بد درديست.
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است