سرخوشانِ عشق
غزل شمارهٔ ۲۰۲۰
ای خدا این وصل را هجران مکن
سرخوشانِ عشق را نالان مکن
باغ جان را تازه و سرسبز دار
قصد این مستان و این بُستان مکن
چون خزان بر شاخ و برگ دل مزن
خلق را مسکین و سرگردان مکن
بر درختی کآشیان مرغ توست
شاخ مشکن مرغ را پَرّان مکن
جمع و شمع خویش را برهم مزن
دشمنان را کور کن شادان مکن
گرچه دزدان خصم روز روشنند
آنچ میخواهد دل ایشان مکن
کعبۀ اقبال این حلقهست و بس
کعبۀ اومید را ویران مکن
این طناب خیمه را برهم مزن
خیمۀ توست آخر ای سلطان مکن
نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
اولین نفر کامنت بزار
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است