توضیحات
رولد دال، نویسندهی مجموعهای از بهترین داستانهای کودکان و نوجوانان است، داستانهایی که حتی بزرگسالان نیز نه تنها از خواندن آنها لذت میبرند، بلکه بدون شکل چیزهای زیادی نیز از آنها یاد میگیرند. یکی از ویژگیهای شگفتانگیز داستانهای او این است که به شکلی بامزه و کاملاً غیرمستقیم سرشار از مفاهیم غنی، عمیق و فلسفیاند. «چارلی و کارخانهی شکلاتسازی» یکی از محبوبترین آثار رولد دال است که بنجامین رایدر در این مقاله به بررسی ارتباط آن با فلسفهی اپیکور میپردازد. درست است که موضوع اصلی مورد بحث در فلسفهی اپیکور لذت است، اما این لذت به هیچوجه صرفاً به معنای لذت جسمانی نیست، بلکه منظور او لذت ناشی از خردمندی و نبودِ رنج و درد است. اپیکور بر این باور است که در صورتی که فرد برای خردمندتر شدن خود تلاش کند و در جمع دوستان همفکر و همعقیدهی خود باشد به سعادتی میرسد که بالاترین نوع لذت است. این سعادت لزوماً به معنای بهرهمندی از ثروت و راحتی نیست. چنانچه چارلی باکت نیز حتی پیش از آنکه کارخانهی شکلاتسازی ویلی وانکا را به ارث ببرد، در کنار خانوادهی فقیرش بسیار خوشبخت بود. او قدر تکتک لحظات کوچک را میدانست و از آنها نهایت لذت را میبرد. او بردهی تمایلاتش نبود و میدانست هر موقع اتفاق خوبی بیافتد باید سپاسگزار باشد و از آن نهایتِ لذت را ببرد. در نهایت رایدر ویلی وانکا را با خدای اپیکوری مقایسه میکند و نتیجه میگیرد که اتفاقات بدی که برای بچههای دیگر افتاد، نتیجهی تمایلات کنترل نشدهی خودشان بود، نه اینکه ویلی وانکا آنها را مجازات کرده باشد.