رادیو نیمخط- فصل چهارم- شمارهی اول
روزهای غیرعادی
از صف کچل صبحگاه مدرسه میشد حدس زد امروز یک روز عادی نیست. البته دیروز هم روز عادیای نبود. این را میشد از صفحهی شلوغ Activity اینستاگرامش فهمید.
خانم مهدوی پشت میکروفون ایستاده بود و داشت به آن دسته از دوازدهمیهایی که دیروز رأیاولی بودهاند تبریک میگفت.
مهسا اما سرش توی گوشی بود و آدمهایی را که به پست روز تولدش واکنش نشان داده بودند، مرور میکرد. تنها وقتی حواسش به خانم مهدوی برگشت که کلمهی المپیادیها از دهانش خارج شد...
فردا روز بزرگداشت مریم میرزاخانیست و این قسمت از رادیو نیمخط که گوشهای از داستان «من و مریم»ست رو به او تقدیم میکنیم.
اولین نفر کامنت بزار
💡انسانها از گذشته های دور میخواستن ...
الکساندر پوپ، شاعر انگلیسی قرن هجدهم، در شعری ک...
🕰 درست یادم نیست. نمیدونم چه ساعتی از روز بود ...
📖 باز یه ساعت گذشت
دو ساعت گذ...
📖 یکی بود یکی نبود
غیر خدا هیشکی نبود
🔢 دوباره همانجا ایستادم که چهار سال پیش ایستاد...
⏳ حالا دیگر تنها چند ساعت مانده تا آن آقای کتوش...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است