🕰 درست یادم نیست. نمیدونم چه ساعتی از روز بود یا چه روزی از هفته یا چه فصلی از سال. کوچیکتر از اون بودم که الان به یادش بیارم. تو از منم کوچیکتر بودی...
📝 اصلاً چه فرقی میکنه. همه ی این جاها این تو بودی که بخشی از خودت رو پیش من به یادگار گذاشتی. فرقی نمیکنه اسمت چی بود، چندسالت بود یا حتی میشناختمت یا نه. چه جلوی یه تخته سیاه ترک خورده، چه توی یه کلاس مجازی که هرلحظه، صداش قطع و وصل میشه، یا حتی توی خاطرهای که از وقتی من نبودم، به جا مونده. تو میتونستی هر لحظه و هر جایی حاضر باشی و به من یه چیزی یاد بدی...
🌦 برای تو؛ جویبار، باران، یا دریای عزیز، که هرلحظه و هرکجا میتوانی یک معلم باشی... روزت مبارک!
اولین نفر کامنت بزار
📖 باز یه ساعت گذشت
دو ساعت گذ...
📖 یکی بود یکی نبود
غیر خدا هیشکی نبود
🔢 دوباره همانجا ایستادم که چهار سال پیش ایستاد...
⏳ حالا دیگر تنها چند ساعت مانده تا آن آقای کتوش...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است