• 1 سال پیش

  • 12

  • 04:46
توضیحات
تو برایم خواب بودی، ناب بودیمثل یک حس بیداری، مثل پایان یک تنهاییحسی از جنس کامل بودن، کافی بودننمیدانم چه شد آن حس را ، کجا رفتتنها میدانم که پر زد و رفترفت نشست بالای‌ درختی در نزدیکی خانه‌مان‌‌از آنجا هم پر کشید و رفت بر روی ابرها نشستابرهایی که سپیدندابرهایی که در راه کویرندابرهایی که از هم می‌پاشندابرهایی که یک قطره هم نمی‌بارندابرهایی که هیچگاه به سرزمین موعود نمی‌رسندچه آمد بر سر خاطرات دیروزتعبیر خواب‌های نیمروزسال‌های دور از خانهراز و نیازهای مادران، در تاریکی ‌‌‌با چاشنی نالهصدای شیون و جیغ زن آن یکی همسایهضجه‌های دردناک بچه‌های این یکی همسایهصدای تیر هوایی، این مزاحم‌های همیشه شبانهیا آن روز لعنتی در پارکتو با آن قدم‌های تند و تیز و چشم‌هایی چون صد آتش‌پارهمن در شوک نزدیک شدنت و گرفتن یک کاست و بعد آن نامهبالا رفتن ضربان قلبم از شدت هیجان در حد انفجار یک خمپارهانتخاب تو بودن، میان آنهمه پسر مثل خواندن یک کتاب قصهگفته‌بودی که اسمت ناهید استعشقم در دلت چندوقتی‌ست که لانه کرده استآن روزها این حرف‌ها برایم غریب و تا حدی عجیب بودمیدانم، استعدادم زیر نمره قبولی بودامکانات امروز هم که نبودتازه خانه‌تان ته یک کوچه بن‌بست بودقبول کن سخت بود، تابلو بود، تابو بود، دوران بگیر و ببند بود، تو هم که کنارت همیشه یک بزرگ‌تر بودبرای همین رفتنم بدون حتی یک خداحافظی یا نوشتن چند خط نامه بودهیچ وقت نشد که بگویم غیبتم برای چه بودآری قبولی در دانشگاه، در شهری دیگر بودبگو که بعد من زندگی باز هم شیرین بود؟من نزدیک هجده سالم بود، راستی تو چندسالت بود؟دست‌خطت که خرچنگ قورباقه بود، نگو که تنها دوازده سالت بودراستی همین ماه‌بود، یادت بود؟کاش یکروز این نوشته را بخوانی و فکر نکنی او یک بی‌معرفت بودلااقل برای چند سال مهرت دایم در دلم بودو زمان چه زود می‌گذرد، انگار اتفاق‌های دیروز تنها یک سرآب بود

با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads