در روزگاری نه چندان دور یک هیئت از گرجستان برای ملاقات با استالین به مسکو آمده بودند. پس از جلسه، استالین متوجه شد که پیپش گم شده است و به همین خاطر از رییس ” کا.گ.ب ” خواست تا ببیند آیا کسی از هیات گرجستانی پیپ او را برداشته است یا نه؟
چشمهات رو ببند و وارد دنیای قصهها شو... 💌
اولین نفر کامنت بزار
تمام م...
🔹مرگهایخاموش...
🔹براساس وا...
🔹اپیزود سیوپنجم پادکست قصه ها
🔹اپیزود سی و چهارم
زندگی اثر پائولو کوئی...
🔹اپیزود سی و سوم
داستانکوتاه وقتی ماهی...
🔹اپیزود سی و دوم
چشمهات رو بب...
قصهدوستداشتن...| جملهایبهکسیکهدوستشداری...
چند سالی میشه که استکانهای دستهدار اومدن.
...🔹اپیزود بیستو هشتم "دیگرچهکسیقصهمیخواند"...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است