پسر با دختری به نام فاطمه آشنا میشود و دل به او می دهد و تصمیم می گیرد همانجا چوپان شود اما دختر از او میخواهد به دنبال کنجش برود و به او می گوید اگر تقدیر باشد به سوی او دوباره برخواهد گشت
اولین نفر کامنت بزار
کاروان به واحه رسید و مستقر شد .
پسر و مرد انگلیسی با خرید شتر با کاروانی به سوی...
پسر با دیدن نشانه هایی ،به تاجر پیشنهاد فروش چا...
مپسر در بازار پرسه می زند و از مردتاجر کریستال ...
پسر سفر ش را با ورود به آفریقا آغاز میکند او ...
پسر تصمیم میگیرد بهای راه دنبال کردن رویایش را...
پسر با پیرمردی عجیب برخورد میکند که حرفهای عجی...
کتاب حاضر اثر پائولو کوئیلو یکی از تاثیرگذارتری...
سه نوع اعتمادبه نفس احساسی و رفتاری و معنوی در ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است