• 6 سال پیش

  • 1.8K

  • 03:51

گردنبندی ممتد به سقف

داستان شب
0
توضیحات
انقلاب که شد در سالن های تئاتر رو بستن و ما رو انداختن بیرون. مام از اون موقع با زباله های آتیشی که تو دلمون روشن شده بود، صورتمون رو سیاه کردیم و شدیم حاجی فیروز . سیاهی صورت زد به دلو سیاهی دل زد به زندگیمون . هرکی مارو می بینه فکر می کنه از دل خوشه که داریم بین این ماشینا تو این ترافیک لعنتی بالا و پایین می پریم. بگذریم . دلم برای صدای فرهاد تنگ شده... داستان "گردنبندی ممتد به سقف" نویسنده و خوانش : مهرشاد قصابی فرد

با صدای
مهرشاد قصابی فرد

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads