• 3 سال پیش

  • 54

  • 01:43

غزل و تعبیر شماره 492 - غزل شماره 492

فال حافظ
1
توضیحات
غزل شماره 492: سلامی چو بوی خوش آشنايی بدان مردم ديده روشنايی درودی چو نور دل پارسايان بدان شمع خلوتگه پارسايی نمی‌بينم از همدمان هيچ بر جای دلم خون شد از غصه ساقی کجايی ز کوی مغان رخ مگردان که آن جا فروشند مفتاح مشکل گشايی عروس جهان گر چه در حد حسن است ز حد می‌برد شيوه بی‌وفايی دل خسته من گرش همتی هست نخواهد ز سنگين دلان موميايی می صوفی افکن کجا می‌فروشند که در تابم از دست زهد ريايی رفيقان چنان عهد صحبت شکستند که گويی نبوده‌ست خود آشنايی مرا گر تو بگذاری ای نفس طامع بسی پادشايی کنم در گدايی بياموزمت کيميای سعادت ز همصحبت بد جدايی جدايی مکن حافظ از جور دوران شکايت چه دانی تو ای بنده کار خدايی تعبیر غزل 492: به استعدادها و توانایی های خود اعتماد داشته و برای رسیدن به مقصود از آن ها استفاده کنید. از معاشرت با دوستان و افراد نااهل و نادان برحذر باشید که ممکن است به شما ضربه بزنند. امیدتان به خداوند باشد و به او توکل داشته باشید و با تمام تلاش خود برای رسیدن به هدف جلو بروید. وهم و خیال را کنار گذاشته و واقع بین باشید و اهداف خود را با حقیقت زندگی هماهنگ کنید.

با صدای
موسوی گرمارودی
ندا گلرنگی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads