غزلیات حافظ - غزل 40
اگر چه باده فَرَح بخش و باد گُلبیز است
به بانگِ چَنگ مخور مِی که مُحتَسِب تیز است
صُراحیای و حریفی گَرَت به چَنگ افتد
به عقل نوش که ایام فتنه انگیز است
در آستینِ مُرَقَع پیاله پنهان کن
که همچو چشمِ صُراحی، زمانه خونریز است
به آبِ دیده بشوییم خِرقهها از می
که موسمِ وَرَع و روزگارِ پرهیز است
سپهر بر شده پرویزنیست خون افشان
که ریزهاش سر کَسری و تاجِ پرویز است
مجوی عیشِ خوش از دورِ واژگونِ سِپِهر
که صاف این سر خُم جمله دُردی آمیز است
عراق و فارس گرفتی به شعرِ خوش حافظ
بیا که نوبتِ بغداد و وقتِ تبریز است
با صدای : صفیه اصلانی (صفا)
https://instagram.com/safa_aslani
انتشار:
اولین نفر کامنت بزار
غزلیات حافظ - غزل 39
اَلْمِنّ...
غزلیات حافظ - غزل 38
باغِ مرا ...
غزلیات حافظ - غزل 37
بی مِهرِ ...
غزلیات حافظ - غزل 36
تا سرِ ز...
غزلیات حافظ - غزل 35
بیا که ق...
غزلیات حافظ - غزل 34
برو به ک...
غزلیات حافظ - غزل 33
رَواقِ من...
غزلیات حافظ - غزل 32
خلوت گُز...
غزلیات حافظ - غزل 31
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است