سیاه‌خان (رمانخوانی) قسمت ۹ - مخمصه

«رمان سیاه‌خان»

نوشتهٔ زنده‌‌یاد امیر عشیری

رمانخوانی با قاسم یوردخانی در پادکست رادیو جنایی

قسمت ۹ - مخمصه

در این قسمت همراه می‌شویم با لحظه‌ای که کوچک‌علی، مرد سیبیلویِ از یاران قربانعلی، هویت سیاه‌خان را برملا می‌کند و آرامش قهوه‌خانه را به یک‌باره بر هم می‌زند.

گروهبان ژاندارمری قصد جلب سیاه‌خان را دارد، اما مسافران یکی‌یکی به حمایت از او برمی‌خیزند؛ هرکدام به شک می‌افتند که شاید کوچک‌علی دروغ گفته باشد و این جوان آرام، قاتل نباشد.

کشمکش و جدل در قهوه‌خانه بالا می‌گیرد و تلاش گروهبان با اسلحه هم نتیجه‌ای ندارد.

فرار کوچک‌علی، زمین خوردن گروهبان و دخالت سیاه‌خان، ماجرایی را رقم می‌زند که سرنوشت‌ها را عوض می‌کند و تنها صدای یک تیر، دو جوان را به صحنه حادثه می‌کشاند.

در ادامه، سیاه‌خان برای نجات خودش و پنهان کردن حقیقت، داستانی تازه می‌سازد و جوانانِ حامی‌اش نیز حاضرند جانشان را برای او خرج کنند.

اما این ماجرا فقط شروع راهی است که سیاه‌خان برای پیدا کردن قاتل فرهادخان در پیش دارد؛ راهی که او را دوباره به زادگاهش می‌کشاند، در حالی که ترس از دستگیری و سایه سنگین انتقام لحظه‌ای رهایش نمی‌کند.