پادکست «کلثوم اکبری؛ بیوه سیاه مازندران» روایتی واقعی از زنیست که در طول بیست سال، دستکم یازده شوهرش را به شکلی بیرحمانه کشت.
کلثوم، زنی میانسال از ساری، در ظاهر آرام و ساده بود، اما پشت چهرهاش نقشههایی تاریک پنهان شده بود.
او مردانی سالخورده و ثروتمند را انتخاب میکرد، با قرص و دارو مسمومشان میکرد و بهقتل میرساند؛ بدون اینکه حتی خانواده قربانیها شک کنند.
راز این قتلهای زنجیرهای زمانی فاش شد که آخرین شوهرش، حاج غلامرضا، ناگهان مُرد و دخترش به این زن شک کرد.
با باز شدن پرونده، پلیس به گذشتهی کلثوم برگشت و فهمید در شهرهای مختلف، پشت مرگ چند مرد یک نام تکرار میشود: کلثوم اکبری.
او در بازجوییها با لهجه مازندرانی فقط میگفت: «جنون گرفتم… نمیخواستم بکشم!»
اما پزشکی قانونی سلامت روانش را تأیید کرد و دادگاه او را به ده بار قصاص و ده سال زندان محکوم کرد.
پادکست از کودکی و زندگی پرخشونت کلثوم تا لحظه دستگیری و اعترافات تکاندهندهاش را روایت میکند.
روایتی از زنی بیسواد اما حیلهگر، که در سکوت و زیر سایهی ترحم و اعتماد، شوهرانش را یکییکی به قتل رساند.
«کلثوم اکبری؛ بیوه سیاه مازندران» به روایت مرجان لقایی
اولین نفر کامنت بزار
«رمان سیاهخان...
این پادکست روا...
سیاهخان که تازه از رویای حضورش در کنار گلچهره ...
این پادکست، "س...
«رمان سیاه...
این...
رمان «سیاهخان»
نوشتهٔ زندهیاد امیر عشیر...
این پرونده جنا...
این پرونده جنا...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است