• 1 ماه پیش

  • 102

  • 01:08:53

سیاه‌خان (رمانخوانی) قسمت ۴ - کمینگاه باد

پادکست رادیو جنایی
1
توضیحات

«رمان سیاه‌خان»


نوشتهٔ زنده‌‌یاد امیر عشیری


رمانخوانی با قاسم یوردخانی در پادکست رادیو جنایی




قسمت چهار - کمینگاه باد


بعد از کشته‌شدن عقیل به دست عوامل خان، سیاه‌خان شبانه وارد عمارت امام‌قلی‌خان می‌شود. او در اتاق خواب خان، او را به زانو درمی‌آورد، اما در لحظه‌ی خشم از جانش می‌گذرد. با این حال، خان دیگر حتی لحظه‌ای از فکر انتقام بیرون نمی‌آید.

در همین زمان، قربانعلی راهزن با کشتن عقیل، برادر سیاه‌خان، در دستگاه امام‌قلی‌خان جایگاهی برای خود دست‌وپا کرده و از او باج می‌گیرد. صادق‌محمد نیز که موقعیتش را در خطر می‌بیند، تصمیم می‌گیرد با کشتن سیاه‌خان جایگاه از‌دست‌رفته‌اش را بازپس بگیرد. هر دو — صادق‌محمد و قربانعلی — در اندیشه‌ی حذف سیاه‌خان‌اند، اما خاطره‌ی تلخ رویارویی با او هنوز در ذهنشان زنده است.

در سوی دیگر، سیاه‌خان که بارها با دشمنان انتقام‌جو روبه‌رو شده، همیشه جوانمردی را پیشه کرده است. او همان شب در اتاق امام‌قلی‌خان از جانش می‌گذرد و زمانی که راز جغتای، جاسوس ازبک، فاش می‌شود نیز جان او را می‌بخشد. سیاه‌خان و طارق پس از تحویل جغتای به پاسگاه، راهی امان‌آباد می‌شوند. تنها کسی که از ورودشان باخبر است، عمو مرالی‌جان است؛ او هشدار می‌دهد که روس‌ها، امام‌قلی‌خان و قربانعلی همگی در پی کشتن سیاه‌خان‌اند.

در همین گیرودار، شورَک با خبری مهم می‌رسد: افراد قربانعلی پدرش را ربوده‌اند تا سیاه‌خان را به دام بکشانند. اما سیاه‌خان که در تیراندازی، یکّه‌سواری و تدبیر بی‌نظیر است، به همراه طارق نقشه‌ای می‌کشد. آنها در خانه‌ی صفرعلی موفق می‌شوند رجب را به دام اندازند و او اقرار می‌کند که صفرعلی را به آسیاب کهنه برده‌اند. در این میان، امام‌قلی‌خان در آتش انتقام خون پسرش، فرهاد،


با صدای
قاسم یوردخانی
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز
shenoto-ads
shenoto-ads