گاهی ذهن ما نه با «فکر»، بلکه با تحریف واقعیت ما را گمراه میکند؛ همان خطاهای شناختی که آرام و نامرئی وارد تصمیمها، رابطهها و باورهای ما میشوند.
ذهن وقتی میترسد، شروع میکند به اغراق، پیشگویی، ذهنخوانی و شخصیسازی؛ درست همان سازوکارهایی که احساسات ادل را سالها هدایت میکردند.
گاهی اوقات افکار واقعیت نیستند، فقط روایتاند. اگر روایت ذهن را نشناسیم، درگیر اضطراب، سوءتفاهم و خودسرزنشی میشویم.
اما وقتی یاد میگیریم افکارمان را مشاهده کنیم، نامگذاری کنیم و بازنویسی کنیم، ذهن از یک داستانساز ترسناک تبدیل میشود به یک همراه قابل اعتماد.
این اپیزود دربارهی همین فاصلهگذاری است؛ اینکه چطور میشود از دروغهای ذهن عبور کرد و به حقیقت نزدیکتر شد.
تمرینها را انجام بده… شاید اولین باری باشد که صدای واقعی خودت را میشنوی، نه صدای ترسهایت.
اولین نفر کامنت بزار
کافکا از عشق میترسید، چون برای ذهن زخمی، صمیمی...
بعضی دردها تمام نمیشوند، فقط شکلشان عوض میشود...
🎧 اپیزود جدید: کیمیاگر
...
گاهی اونقدر در نقشهامون غرق میشیم که یادمون ...
همهی ما برای زنده ماندن، نقابی بر چ...
🔑 گاهی ذهن ما مثل اتاق کنترلیست که سالها کسی...
سوگ فقط مرگ عزیزان نیست.
هر جدایی، هر شکس...
🧠 آیا فیلمنامهی زندگی شما از قبل نوشته شده اس...
«اضطراب همیشه دشمن ما نیست…
گاهی مثل زنگ ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است