رهبری مستبدانه شمشیر دولبه‌ی قاطعیت؛ چه زمانی ابزار مفید است و چه زمانی سَمّ کُشنده؟

«سلام! من حسین علی‌محمدی هستم؛ پژوهشگر و نویسنده در دنیای رهبری استراتژیک و بنیان‌گذار برند چیرگی در رهبری. اینجا قراره با هم وارد یکی از پروژه‌های چهارگانه‌ی چیرگی بشیم. چیزی که می‌شنوید، بخشی از فصل ششم کتاب چیرگی بر سبک‌های رهبری با عنوان «سبک رهبری مستبدانه: تصمیم‌گیری سریع یا حذف مشارکت؟» هست؛ کتابی که به‌زودی توسط انتشارات چاپ و نشر بازرگانی منتشر میشه.»

توماس جفرسون: «افرادی که اطاعت کور می‌طلبند، دیر یا زود تنها خواهند ماند.»

میدان نبرد یک جنگ را تصور کنید. تصمیمات باید سریع، قاطعانه و بدون بحث اتخاذ شوند. این حوزه حاکمیت رهبری استبدادی است و یا به یک سرباز فرماندهی فکر کنید اقتدار آنها مطلق و دستورات آنها بی‌چون‌وچرا است. در مواقع بحران، این رویکرد فرماندهی و کنترل می‌تواند برای حفظ نظم و یک هدف اساسی بسیار مهم باشد. بااین‌حال، خارج از شرایط اضطراری، سبک استبدادی می‌تواند خلاقیت را خفه و خشم ایجاد کند و در نهایت عملکرد تیم را کاهش دهد. داستان یک استارتاپ فناوری بسیار موفق را در نظر بگیرید که توسط یک رهبر مستبد تأسیس شده است. در ابتدا، شرکت تحت رهبری قاطع وی پیشرفت می‌کند. اما با رشد شرکت، کمبود ورودی کارمندان منجر به کاهش نوآوری و افزایش گردش مالی کارکنان می‌شود. در این فصل به تفاوت‌های ظریف رهبری استبدادی خواهیم پرداخت، مزایا و معایب آن را تشریح و بررسی می‌کنیم که این سبک چه زمانی می‌تواند مؤثر و چه زمانی می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد.

«خب، این فقط یه تیکه از مسیر چهارگانه‌ی چیرگی در رهبری بود. هدف من اینه که بهتون کمک کنم نه فقط رهبر تیم یا سازمانتون، بلکه رهبر آینده‌ای تمدن‌ساز باشید. من حسین علی‌محمدی هستم و اینجا صدای چیرگی در رهبری رو می‌شنوید؛ جایی که با هم رهبری رو از سطح فردی تا تمدنی دوباره معنا می‌کنیم.»