توضیحات
وقتی که جنگ شروع شد، سربازها چمدان هایشان را بستند و راهی جبهه ها شدند.زنی هم چمدانش بست و راهی شد...اما نه با فشنگ و نارنجک،با شکلات، آبنبات و دل کوچکی که هنوز نمیفهمید جنگ یعنی چه.زنی دیگر، وسط عقبنشینی، کفش پاشنهبلند خرید.دختر بیسیمچی، وقتی جنازهی پدرش را دید، فقط گفت:" انتقام میگیرم..."در این اپیزود،زنهایی را میشنویم که با عشق و انتقام، با کفش و پوتین، با اشک و لبخند به دل تاریکی رفتند…در این اپیزود، به نقد کتاب "جنگ، چهره زنانه ندارد" از سوتلانا الکسیویچ که در ایران با ترجمه عبدالمجید احمدی و توسط نشر چشمه منتشر شده ، پرداخته شده است.نام روسی کتاب:У войны не женское лицоنام انگلیسی کتاب:Unwomanly Face of Warهوگل |