توضیحات
کوچه به کوچه رد میشیم تا سر قرار. که گل انارها چشمک میزنن. وسوسههای سرخی که لبِ دیوار کاهگلی، دلبری میکنن و خبر میدن که اینجا قصهای داره خاک میخوره...
بعضی گلانارا میرسن. قصه میشن. باید صبوری کنید تا بشنویدش.
ولی ما چون دلمون تاب نداره. هر گلاناری ببینیم، که شاید مقدمهٔ یه قصهست، براتون ازش میگیم.
اگه دل بدید...