• 4 ماه پیش

  • 241

  • 02:53

نیما یوشیج | با غروبش

نیما یوشیج
1
توضیحات

▨ نام شعر: با غروبش

▨ شاعر: نیما یوشیج

▨ با صدای: احمد کیایی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــ

لرزش آورد وخود گرفت و برفت

روزِ پادرنشیبِ دست‌به‌کار

درسرکوه‌های زرد و کبود

همچنان کاروانِ سنگین‌بار.


هر چه با خود به باد ِغارت برد

خنده‌ها، قیل وقال‌ها در ده

برد این جمله را وز او همه‌جا

شد غمین و خموش و دزد زده.


دیدم زدست‌کِاراوکه نماند

در تهیگاه کوه و مانده‌ی دشت

هیکلی جز به ره شتاب که داشت

جویی آرام آمده سوی گشت.


یک نهان ماند لیک و روزندید

با غروبش که هرچه کرد غروب

وآن نهان بود، داستان دو دل

که نیامد به دست او منکوب.


پس از آنی که رخت برد به در

زین سرای فسوس هیکل روز

باز آنجا به زیرآن دو درخت

آن دو دل‌داده، آمدند به سوز.

▨ 

نیما یوشیج

فروردین ماه ۱۳۲۳


با صدای
احمد کیایی

رده سنی
محتوای تمیز