• 4 ماه پیش

  • 7

  • 57:14

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم ۳۲۸

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۲۸

فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن


من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟

لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم


دلبرا بنده نوازيت که آموخت؟ بگوی

که من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبرم


همتم بدرقه‌ی راه کن ای طاير قدس

که دراز است ره مقصد و من نوسفرم


ای نسيم سحری بندگی من برسان

که (گو) فراموش مکن وقت دعای سحرم


(راه خلوتگه خاصم بنما تا زین پس

می خورم با تو دیگر غم دنیا نخورم)


خرم آن روز کز اين مرحله بربندم (رخت) بار

و از سر کوی تو پرسند رفيقان خبرم


حافظا شايد اگر در طلب گوهر وصل

ديده دريا کنم از اشک و در او غوطه خورم


پايه‌ی نظم بلند است و جهان گير بگو

تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها