• 4 ماه پیش

  • 15

  • 01:05:30

نماز شام غریبان چو گریه آغازم ۳۳۳

رواق / Ravaq
0
توضیحات

«««««🍷می‌بهـا»»»»»

غزل نمره ۳۳۳

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن


نماز شام غريبان چو گريه آغازم

به مويه‌های غريبانه قصه پردازم

به ياد يار و ديار آن چنان بگريم زار

که از جهان ره و رسم سفر براندازم

من از ديار حبيبم نه از بلاد غريب

مهيمنا به رفيقان خود رسان بازم

خدای را مددی ای رفیق ره تا من

به کوی ميکده ديگر علم برافرازم

خرد ز پيری من کی حساب برگيرد

که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم

بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس

عزيز من که بجز باد نيست همرازم

هوای منزل يار آب زندگانی ماست

صبا بيار نسيمی ز خاک شيرازم

سرشکم آمد و رازم بگفت رو در روی

شکايت از که کنم خانگی‌ست غمازم

ز چنگ زهره شنيدم که صبحدم می‌گفت

مریدحافظ خوش‌لهجه‌ی خوش‌آوازم



Support this podcast at — https://redcircle.com/ravaq/donations

با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها