چون دانستم که عفریت دختر را ربوده است، قبّه را بشکستم تا عفریت بیاید و او را بکشم...
ادامۀ حکایت عجیب گدای دوم را در شب سیزدهم بشنوید.
بعضی واژههای دشوار شب سیزدهم:
کریهالمنظر: زشترو
کید: مکر، فریب
عجمی: بیگانه
میشوم: شوم، نامبارک، متضاد میمون
رقاع-ریحانی-ثلث-نستعلیق: انواع خوشنویسی قدیم
کِلک: قلم
بنان: انگشتان
عمید اجل: خواجۀ بزرگوار
مشتهر: مشهور
قرطاس: کاغذ
بیدق: سرباز شطرنج
فرزین: وزیر شطرنج
اولین نفر کامنت بزار
با عمّم به سردابه اندر...
چون حمال از...
حمال دخترکان را پهلوی ...
ضمیمۀ دو: داست...
در حال ماهیان به صورت ...
افسون دختر نیمی از تن ...
ای ماهی، به عهد قدیم و...
صیاد دید که در برکه ما...
ملک یونان به وزیر گفت:...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است