• 4 ماه پیش

  • 152

  • 03:27

شمارۀ 194 - غزلی از نصرالله مردانی

پانصد غزل - بخش چهارم
0
توضیحات


آتش همه از نای تو بود و تو نبودی

دیشب شب رؤیای تو بود و تو نبودی

با من یله یلدای تو بود و تو نبودی

دل زیر لب آهسته تمنای تو می‌کرد

بر لب همه نجوای تو بود و تو نبودی

دیشب که شب از آینۀ ماه گل انداخت

گل سایۀ سیمای تو بود و تو نبودی

در باغ نظر، مردم بینایی چشمم

مشتاق تماشای تو بود و تو نبودی

دیشب نفس باغچه در سایۀ مهتاب

خوشبو ز غزل‌های تو بود و تو نبودی

دیشب چمن خواب من از بوی تو آشفت

خرم گل من جای تو بود و تو نبودی

با من همه جا همسفر و همسر و همسیر

اندیشۀ پویای تو بود و تو نبودی

دیشب ز لب چشمه صدای تو شنیدم

در گوش من آوای تو بود و تو نبودی

گفتی که غزال غزل زخمی عشقم

دل وسعت صحرای تو بود و تو نبودی

دیشب من و یاد تو غریبانه نخفتیم

در سر همه سودای تو بود و تو نبودی

بر موج جنون کشتی سرگشتۀ جانم

توفانی دریای تو بود و تو نبودی

دیشب لبم از سوز سخن‌های تو می‌سوخت

در من همه غوغای تو بود و تو نبودی

دل، آتش نی از سفر سوختن آورد

آتش همه از نای تو بود و تو


با صدای
دسته بندی‌ها

رده سنی
محتوای تمیز