• 6 ماه پیش

  • 17

  • 02:45

بیژن نجدی | پروانگی‌های مقدس

شعر | با صدای شاعر
0
توضیحات

▨ نام شعر: پروانگی های مقدس

▨ شاعر: بیژن نجدی

▨ با صدای: بیژن نجدی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــــــ

تذکر: «پروانه» نام کوچکِ همسر شاعر است.

ـــــــــــــــــــــ

در گودِ خیال و خیابان و تاریکی

نئون راه می‌رود

با طرحی از تنِ پروانه...

«مبل‌فروشی پروانه»

که بوی تو در آن نشسته است

بوی روشن و خاموش

خاموش و روشن تو.


در میدان و آن‌سوی شیشه‌ی اتوبوس

پشت پرده‌ی باران

نئون راه می‌رود

»چایخانه‌ی پروانه»

کاش صبحانه‌ای با تو در دلِ شب.


تهران و خیابان فردوسی

آسمانی پر از بُراده‌هایِ سرخ نئون...

«عتیقه فروشی پروانه»

پروانه‌های روی زره

بر تیغه‌ی شمشیر و جامی از نقره.


حالا، صبحِ تهران است

و شکسته‌های خاموشِ نئون ریخته بر آسفالت.

«آرایشگاه پروانه»

چشمانِ بی‌سرمه

نیمرخ تو

عطر دورِ حنا

و نگاهی پر از آبِ مروارید

بیژن نجدی

از کتاب واقعیت رویای من است نشر مرکز صفحه ۹۶


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads