• 6 ماه پیش

  • 76

  • 10:02

یازده ترانه از خیام | به تصحیح استاد میرافضلی و با صدای دکتر محسن احمدوندی

شعر | با صدای شاعر
1
توضیحات

▨ نام شعر: یازده ترانه از خیام

▨ شاعر: خیام نیشابوری

▨ به تصحیح: سیدعلی میرافضلی

▨ با صدای: محسن احمدوندی

♬ موسیقی: کیا طبسیان و پوریا پورناظری

شنیدن این ترانه‌ها (رباعیات) با صدای محسن احمدوندی

ـــــــــــــــــ

امروز روز بزرگداشت خیام نیشابوری است و به همین مناسبت می‌خواهیم اشاره‌ای داشته باشیم به کار ارزشمند استاد سیدعلی میرافضلی که عمری درباره خیام تحقیق و مطالعه کرده‌اند.

استاد میرافضلی با تحقیق و باریک‌بینی خود، در نهایت از میان ۱۵۶ رباعی‌ای که در منابع کهن آمده، ۲۰ رباعی را رباعیات اصیل برشمرده است.

ما از میان این ۲۰ رباعی ۱۱ مورد را انتخاب کرده‌ایم که با صدای رسای دکتر محسن احمدوندی دکلمه شده و به حضور شما تقدیم می‌گردد.

ضمنا برای شرح بیشتر درباره اصول تصحیح و پالایش ارزشمند استاد سیدعلی میرافضلی، این مقاله را در کانال تلگرام دکتر محسن احمدوندی ببینید.

ـــــــــــــــــ


۱

مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان

مَی خواه مُروّق، ز طراز آمدگان


رفتند یکانْ یکانْ، فراز آمدگان

کس میندهد نشانِ باز آمدگان


۲

از جملۀ رفتگانِ این راهِ دراز

باز آمده‌ای کو که به ما گوید راز


پس بر سرِ این دو راهۀ آز و نیاز

تا هیچ نمانی که نمی‌آیی باز


۳

آن‌ها که کهن بُوَند و آن‌ها که نُوَند

هر یک به مرادِ خویش لَختی بدوَند


این سفلهْ‌جهان‌ به کس نمانَد باقی

رفتند و رویم و دیگر آیند و روَند


۴

آرند یکی و دیگری بربایند

بر هیچکس این راز همی‌نگشایند


ما را ز قضا جز این قَدَر ننمایند:

پیمانه تویی، باد به تو پیمایند


۵

این کوزه که آبخوارۀ مزدوری است

از دیدۀ شاهی و دلِ دستوری است


هر کاسۀ مَی که بر کفِ مخموری است

از عارض مستیّ و لبِ مستوری است 


۶

ای آنکه تو در زیرِ چهار و هفتی

وز هفت و چهار، دایم اندر تفتی


مَی خور دایم که در رهِ آگفتی

این مایه ندانی که چو رفتی، رفتی!


۷

در شش جهت آنچه گِردِ ما گستردند

در پنجْ حواس و چارْ طبع آوردند


بس گُرْسِنه‌اند و عالمی را خوردند

این هفت که در دوازده می‌گردند 


۸

در دایره‌ای کآمدن و رفتنِ ماست

او را نه بدایت، نه نهایت پیداست


کس می‌نزند دَمی در این معنی راست

کین آمدن از کجا و رفتن به کجاست


۹

رفتم که درین منزل بیداد بُدَن

در دست نخواهد به‌جز از باد بُدَن


آن را باید به مرگِ من شاد بُدَن

کز دستِ اجل، تواند آزاد بُدَن


۱۰

در کارگهِ کوزه‌گری رفتم دوش

دیدم دو هزار کوزه، گویا و خموش


از دستۀ هر کوزه، برآورده خروش

صد کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه‌فروش 


۱۱

بردار پیاله و سبویْ ای دلجوی

فارغ بنشین تو بر لبِ سبزه و جوی


بس شخصِ عزیز را که چرخِ بدخوی

صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی

▨ 

خیام نیشابوری


با صدای

رده سنی
محتوای تمیز
تگ ها
shenoto-ads
shenoto-ads