به دورِ آتش و عشق و شراره میچرخم
نیامدم بنشینم، دوباره میچرخم
و در حضورِ تو در هر کناره میچرخم
برای چرخه زدن، کنجِ خانه کافی نیست
به کوچه میروم و آشکاره میچرخم
نیازمندِ تفأل نبوده چرخشِ من
بدونِ شبهه و بی استخاره میچرخم
کنارِ پردۀ رقصندۀ تولد و مرگ
نه یک هزاره، هزاران هزاره میچرخم
چنان شناورِ احوالِ تازه ای شده ام
که دوره میزنم و تا ستاره میچرخم
کمی برای پرستو، کمی برای درخت
برای تک تکشان پارهپاره میچرخم
و هم به شیوۀ کولیوَشانِ سلسلهمو
به دورِ آتش و عشق و شراره میچرخم
اگر شبی به تماشای من روانه شوی
مرا صلا بزنی، با اشاره میچرخم
همینکه لولی و دیوانه آمدی خوب است
به یُمنِ آمدنت بی شماره میچرخم
اولین نفر کامنت بزار
تو را در بیت بیت <...
یاد مرا بر
هنوز
حضور گرم پرستو به ...
تمامی حقوق این وبسایت متعلق به شنوتو است